فهرست مطالب

دانشگاه علوم پزشکی بابل - سال پنجم شماره 2 (پیاپی 18، بهار 1382)

مجله دانشگاه علوم پزشکی بابل
سال پنجم شماره 2 (پیاپی 18، بهار 1382)

  • 66 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1382/03/15
  • تعداد عناوین: 11
|
  • محمد الله توکلی، محمد خاکساری حداد، شکر الله آثار صفحه 7
    سابقه و هدف
    مومیایی ماده نیمه جامدی است که از درزهای غارها استخراج شده و در ترکیب آن هیدروکربور، اکسیژن، ازت و گوگرد وجود دارد. این ماده در شهرستان جیرفت به عنوان مرهم زخم های جلدی استفاده می شود. این مطالعه به منظور تاثیر مومیایی و مقایسه آن با کرم فنی تویین 1% بر ترمیم زخم پوستی صورت گرفت.
    مواد و روش ها
    این مطالعه تجربی بر روی سه گروه موش صحرایی نر انجام شد. پس از بیهوش کردن موش ها زخم پوستی به مساحت 3 cm2 در پشت آنها ایجاد شد. سپس از روز اول، محلول مومیایی و کرم فنی تویین 1% در گروه های مومیایی و فنی تویین روی زخم مالیده شد. گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکرد. سطح و درصد بهبودی زخم در روزهای 22 و 19 و 16 و 13 و 10 و 7 و 4 و 1 اندازه گیری شد و زمان لازم برای بهبودی کامل زخم تعیین گردید. ضمنا اثر غلظت های مختلف محلول مومیایی بر روی رشد باکتری ها در محیط کشت و موضع زخم بررسی شد.
    یافته ها
    سطح زخم در گروه مومیایی در روز چهارم نسبت به گروه های فنی تویین وکنترل وهمچنین در گروه فنی تویین نسبت به کنترل به طور معنی داری کاهش یافته بود (P<0.05). سطح زخم در روز دهم بین گروه مومیایی و کنترل، در روز سیزدهم بین گروه های فنی تویین و مومیایی با کنترل اختلاف معنی داری داشت (P<0.05). در روز دهم درصد بهبودی زخم در گروه های مومیایی و فنی تویین حدود 20% و در روز سیزدهم نزدیک به 30% بیشتر از گروه کنترل بود (P<0.05). زمان لازم برای بهبودی کامل زخم در گروه مومیایی 5.4 روز و در گروه فنی تویین 4.4 روز کمتر از گروه کنترل بود (P<0.05). ماده مومیایی اثر مهاری کامل بر روی سودوموناس آئروژینوزا داشت.
    نتیجه گیری
    محلول مومیایی ترمیم زخم پوستی را تسریع می کند که با اثر کرم فنی تویین 1% قابل مقایسه است. همچنین محلول مومیایی اثر مهاری کامل بر رشد سودوموناس آئروژینوزا دارد.
    کلیدواژگان: مومیایی، زخم پوستی، موش صحرایی
  • محمدرضا اسماعیلی دوکی، یدالله زاهدپاشا، علی مهدوی، محمود حاجی احمدی صفحه 14
    سابقه و هدف
    واکسیناسیون از راه های موثر پیشگیری ابتلا به بیماری هپاتیت B می باشد. با توجه به اهمیت این امر در کودکان و دخالت فاکتورهای مختلف در اثربخشی واکسن هپاتیت B در صدد برآمدیم به تاثیر احتمالی وزن زمان تولد، در تولید Anti-HBS متعاقب واکسیناسیون رایج کشورمان، در اطفال کم وزن (LBW) در مقایسه با کودکان با وزن تولد طبیعی پی ببریم.
    مواد و روش ها
    این مطالعه تحلیلی بر روی 120 کودک زیر 7 سال مراجعه کننده به بیمارستان کودکان امیرکلا در طی سالهای 80-1379 انجام شد. این کودکان در دو گروه با وزن تولد کمتر از طبیعی یعنی مساوی یا کمتر از 2500 گرم (گروه (A و با وزن تولد طبیعی یعنی بیشتر از 2500 گرم (گروه (B قرار گرفتند. سطح خونی آنها از نظر HBCAb و HBSAb با روش الیزا و با استفاده از کیت Radim تعیین گردید.
    یافته ها
    از مجموع کودکان مورد مطالعه، 40 کودک در گروه 25) A پسر و 15 دختر) و 80 کودک در گروه43) B پسر و 35 دختر، 2 مورد از مطالعه خارج شده اند) قرار گرفتند. میانگین سنی در دو گروه تقریبا یکسان بود. سطح Anti-HBS در 36 نفر (90%) از گروه A در حد حفاظت کننده (Anti-HBS>10 mIu/mL) و در 4 مورد (10%) بقیه کمتراز این حد بوده است. در مقابل همه کودکان گروه B، Anti-HBS را در حد حفاظت کننده تولید کردند (P=0.012) ولی تفاوت تولید این آنتی بادی در گروه A در مقایسه با پاسخ مطلوب مورد انتظار در کودکان (95%) معنی دار نبوده است. میانگین تیتراژ Anti-HBS در گروه182.1±45.1 mIu/mL A و در گروه 334.7±41.4 mIu/mL B بوده است (P=0.014).
    نتیجه گیری
    حداقل Anti-HBS محافظت کننده لازم متعاقب واکسیناسیون در کودکان LBW، پایین تر از کودکان با وزن تولد طبیعی بوده است ولی به دلیل معنی دار نبودن تفاوت در تولید آنتی بادی محافظت کننده در گروه LBW، نسبت به پاسخ مطلوب، ادامه روند جاری واکسیناسیون کشوری در این گروه همانند کودکان با وزن تولد طبیعی توصیه می شود.
    کلیدواژگان: واکسیناسیون، هپاتیت B، نوزادان کم وزن
  • طاهره نظری، مهتاب زینال زاده، صدیقه اسماعیل زاده صفحه 19
    سابقه و هدف
    سندرم تخمدان پلی کیستیک مهمترین علت ناباروری بدلیل عدم تخمک گذاری می باشد. در این مطالعه پاسخ فولیکولی تحریک تخمک گذاری به وسیله گنادوتروپین انسانی (HMG) با دوز پایین در بیماران مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک مقاوم به کلومیفن سیترات مورد بررسی قرار گرفت.
    مواد و روش ها
    این مطالعه نیمه تجربی بر روی 12 بیمار مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک مقاوم به کلومیفن سیترات در مرکز نازایی فاطمه الزهرا صورت گرفته است. تحریک تخمک گذاری با نصف آمپول (37.5 واحد) (HMG) روزانه شروع می شد و سپس بر حسب پاسخ فولیکولی تا یک آمپول در روز (75واحد) افزایش داده می شد. بیماران در طی تحریک، با سونوگرافی واژینال کنترل می شدند.
    یافته ها
    تعداد 8 بیمار در تحریک تخمک گذاری پاسخ فولیکولی نشان دادند. 2 بیمار حامله شدند. هیچکدام از بیماران سندرم تخمدان بیش از حد تحریک شده را نشان ندادند. در 4 بیمار علیرغم ادامه درمان با 75 واحد، هیچ پاسخی دیده نشد و سیکل درمانی حذف گردید.
    نتیجه گیری
    گنادوتروپین (HMG) با دوز پایین توانسته است در بیماران مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک (PCOs) مقاوم به کلومیفن سیترات بطور موفقیت آمیزی، پاسخ فولیکولی را تحریک نماید.
    کلیدواژگان: تحریک تخمک گذاری، سندرم تخمدان پلی کیستیک
  • مولود آقاجانی دلاور، رضاعلی محمدپور صفحه 24
    سابقه و هدف
    مرحله سوم زایمان احتمالا خطرناکترین مرحله زایمان است زیرا خطر خونریزی مادر را تهدید می کند. هدف اصلی از این مطالعه بررسی اثر زود یا دیر بستن بند ناف و تجویز اکسی توسین پس از زایمان بر مدت مرحله سوم زایمان و میزان خونریزی مادر در این مرحله و میزان احتباس جفت می باشد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه روی 460 مورد زایمان یک قلو انجام شد. زایمان های با سن حاملگی کمتر از 34 هفته، نوزاد دچار دیسترس تنفسی و وزن کم موقع تولد (کمتر از 2000 گرم) و نیز مادران Rh- از مطالعه حذف شدند. مرحله سوم زایمان به سه روش اداره شد. در روش یک (230 مورد) بلافاصله بعد از خروج نوزاد، بندناف کلامپ شد (به عنوان گروه شاهد) در روش دو (115 مورد) بندناف رها می شد و نوزاد روی میز هم سطح تخت قرار می گرفت، پس از ظاهر شدن علایم جدا شدگی جفت، بند ناف کلامپ می شد. در روش سه (115 مورد) بلافاصله پس از خروج نوزاد، بند ناف کلامپ و 10 واحد اکسی توسین عضلانی به مادر تزریق شد. در هر سه روش بعد از ظاهر شدن علایم جدا شدن، جفت با مانور Brandt-Andrews خارج می شد. افراد سه گروه از نظر سن، زمان مرحله اول و دوم زایمان به یکدیگر نزدیک و از نظر داشتن سابقه غیر طبیعی مرحله سوم، سزارین قبلی و تعداد حاملگی، انجام القا در زایمان و روش زایمان طبیعی یکسان بودند.
    یافته ها
    زمان مرحله سوم در روش یک 1.8±8.5 دقیقه و در روش دو 1.9±3.6 دقیقه و در روش دو 1.9±4.2 دقیقه بود که بین روش های یک با دو اختلاف معنی دار وجود داشت (P<0.05) ولی بین روش یک با سه و دو با سه اختلاف معنی دار نبود. در روش یک 4 مورد (3.5%) احتباس جفت دیده شد. میانگین حجم خونریزی مرحله سوم و انحراف معیار در روش یک 126±90.3 میلی لیتر و در روش دو 63± 72میلی لیتر و در روش سه 70±54.9 میلی لیتر بود که بین روش ها اختلاف معنی دار بوده است. که روش یک با سه اختلاف معنی دار داشته است ولی یک با دو و دو با سه معنی دار نبود.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج حاصل توصیه می شود که به منظور کاهش زمان مرحله سوم و نیز کاهش مقدار خونریزی، بندناف زود کلامپ نشود.
    کلیدواژگان: مرحله سوم زایمان، زود بستن بندناف، دیر بستن بندناف، اکسی توسین
  • بهزاد حیدری، خضرالله بیژنی، شهریار سوادکوهی، انسیه شفیق صفحه 28
    سابقه و هدف
    بیماری نقرس با آرتریت حاد و هیپراوریسمی شناخته می شود. اما فراوانی هیپراوریسمی و غلظت مشخصی از اسیداوریک سرم که با حملات نقرس همراه باشد دقیقا مشخص نیست. مطالعه حاضر به منظور بررسی فراوانی هیپراوریسمی در بیماران نقرسی و مقایسه سطح سرمی اسیداوریک بیماران نقرسی با گروه شاهد انجام شده است.
    مواد و روش ها
    سطح اسیداوریک سرم بیماران نقرسی که تشخیص آنها براساس معیارهای بالینی تایید شده است در حین حمله حاد بیماری در حالت ناشتا، به روش آنزیماتیک اندازه گیری شد و با افراد گروه شاهد که از نظر سن و جنس همسان بوده اند، مورد مقایسه قرار گرفت. همچنین فراوانی هیپراوریسمی (اسید اوریک سرم بیش از (7 mg/dl در حین حمله حاد تعیین گردید.
    یافته ها
    57 بیمار (50مرد، 7 زن) مبتلا به آرتریت حاد نقرسی و با میانگین سنی 16± 54 سال و 57 کنترل (50مرد و 7 زن) با میانگین سنی 14±56 سال مورد بررسی قرار گرفتند. میانگین سطح اسیداوریک سرم بیماران بطور معنی داری بیش از گروه شاهد بود (به ترتیب 1.8±8.5 و 5.3±1 میلیگرم درصد میلی لیتر، 75.5% (p<0.0001 بیماران درحین حمله حاد، هیپراوریسمی داشتند. در بیماران بدون هیپراوریسمی میانگین سطح اسید اوریک سرم 6.4±0.6 mg/dlبود که از سطح اسیداوریک گروه کنترل بطور معنی داری بیشتر بود (P<0.001).
    نتیجه گیری
    آرتریت حاد نقرسی همیشه با هیپراوریسمی همراه نیست اما سطح اسیداوریک سرم در اکثریت بیماران در حین حمله افزایش دارد.
    کلیدواژگان: نقرس، اسیداوریک سرم، آرتریت حاد
  • مریم قاسمپور، سید احمد نصرالهی صفحه 33
    سابقه و هدف
    شیوع عادت مکیدن انگشت در جوامع مختلف براساس شرایط اجتماعی- اقتصادی در هر کدام از آنها متفاوت می باشد. هدف از این مطالعه تعیین شیوع این عادت و تاثیر آن بر روی ناهنجاری های دندانی فکی در شهر بابل می باشد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه توصیفی تحلیلی بر روی 374 کودک 6-5 ساله مهدکودکهای خصوصی و دولتی شهر بابل بصورت مقطعی انجام شد. پس از جمع آوری اطلاعات از طریق دو پرسشنامه اطلاعات از طریق آزمون Chi- square مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.
    یافته ها
    20.1% کودکان دارای عادت مکیدن انگشت بودند و اختلاف معنی داری درشیوع عادت بین دختران و پسران دیده نشده است، میزان اورجت (74.7%)، اپن بایت (0.48)، کراس بایت (54.7%)، تانگ تراست (56%) و کام عمیق و تنگ (42.7%) در افراد دارای عادت دیده شده که بیشتر از گروه بدون عادت میباشد.
    نتیجه گیری
    با توجه به شیوع نسبتا بالای این عادت در جامعه مورد بررسی و پیامدهای عادت فوق بنظر می رسد آگاهی دادن به والدین در رابطه با عوامل ایجاد کننده، چگونگی ترک عادت و درمان به موقع آن کمک موثری در پیشگیری و حذف ناهنجاری های بعدی خواهد نمود.
    کلیدواژگان: عادات دهانی، مکیدن انگشت، انگشت شست
  • رحیم سوادکوهی، محمدعلی حسینیان صفحه 38
    سابقه و هدف
    حدود 5-3% جمعیت ایران حامل ویروس هپاتیت B می باشند که از این میان 15% دچار هپاتیت مزمن و مستعد ابتلا به سیروز و سرطان اولیه کبدی هستند. به دلیل نبودن درمان دارویی، موثرترین راه کنترل بیماری، واکسیناسیون با واکسن هپاتیت B است. به منظور پاسخ به اینکه ایمنی حاصل از واکسیناسیون کامل تا چه زمانی دوام داشته و آیا نیازی به واکسن یادآور وجود دارد، مطالعه ای جهت ارزیابی وضعیت ایمنی کادر درمانی بیمارستان کودکان امیرکلا انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه مقطعی روی 153 نفر از پرسنل بیمارستان کودکان امیرکلا انجام شد. ابتدا پرسشنامه ای حاوی اطلاعات در مورد متغیرهای مورد بررسی تکمیل شد. سپس مقدار ml4 خون در شرایط مناسب از افراد مورد مطالعه گرفته شد و با استفاده از کیت Radim (روش ELISA) تیتر Anti-HBS و وضعیت Anti-HBC و HBSAg مورد بررسی قرار گرفت. داده های مطالعه توسط نرم افزار آماری SPSS و با استفاده از تستهای آماری Chi-square، one-way ANOVA مورد آنالیز قرار گرفتند.
    یافته ها
    از 150 نفری که پرسشنامه را تکمیل نمودند، 132 نفر (88%) بر علیه هپاتیت B واکسینه شده بودند و 18 نفر (12%) سابقه تزریق واکسن نداشته اند. 6 مورد از نمونه ها بعلت Anti-HBC مثبت از مطالعه حذف شدند. میانگین سنی افراد مورد مطالعه 8.3±28.5 سال بود و بطور متوسط 2±83.8 دوز واکسن دریافت کرده بودند. مدت سپری شده از آخرین واکسیناسیون 1.98±3.9 سال بوده است با در نظر گرفتن 10=Anti-HBS بعنوان سطح محافظ، در 68.6% افراد مصونیت لازم برعلیه هپاتیت B وجود داشته است و متوسط تیتر Anti-HBS برابر39.3±263.9 بوده است.
    نتیجه گیری
    براساس نتایج مطالعه و با توجه به اینکه کاهش بقا ایمنی در 31.4% پرسنل بعد از سه دوز واکسن دیده شد پیشنهاد می شود، ابتدا دو تا سه ماه بعد از واکسیناسیون سطح Anti-HBS چک گردد، سپس به طور دوره ای سطح Anti-HBS افراد مصون، کنترل شود (بعد از 7-5 سال) تا در صورت افت تیتر Anti-HBS به زیر سطح محافظ (کمتر از 10 mIu/ml) واکسن یادآور تزریق گردد.
    کلیدواژگان: هپاتیت B، واکسیناسیون، آنتی بادی، کارکنان بیمارستان
  • زهرا بصیرت، محمود حاجی احمدی، جلال آقایی بغدادآبادی صفحه 43
    خلاصه: مول هیداتیدیفرم عبارتست از تورم و هیپرپلازی که در ویلوزیته های کوریون جفت بوجود می آید. بروز آن در مناطق مختلف جهان متغیر بوده و از موارد اورژانس و پرمخاطره بارداری می باشد. بعلاوه تومورهای تروفوبلاستیک، در تشخیص افتراقی علت خونریزی های غیرطبیعی رحمی زنان در سنین باروری نیز مطرح می باشد. با توجه به اهمیت موضوع بر آن شدیم تا فراوانی، علایم کلینیکی و عوارض آن را در بیماران مراجعه کننده به بیمارستان شهید یحیی نژاد بررسی نماییم.
    مواد و روش ها
    این مطالعه توصیفی بر روی 12069 خانم باردار مراجعه کننده به بیمارستان شهید یحیی نژاد بابل طی سالهای 79-1375 انجام شد. از تعداد کل مراجعین 40 مورد مول هیداتیدیفرم تشخیص داده شد. اطلاعات لازم از پرونده این بیماران استخراج و در پرسشنامه ای ثبت گردید و با استفاده از نرم افزار کامپیوتری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    تعداد 40 مورد مول هیداتیدیفرم تشخیص داده شد. 75% مبتلایان سن 30-17 سال داشتند. مهمترین علایم، خونریزی واژینال در 95% بود، کم خونی در 15%، اندازه رحم در 50% موارد بزرگتر، 25% کوچکتر و در 25% متناسب با سن حاملگی بوده است. استفراغ شدید بارداری در 25% موارد، پرکاری تیروئید در2.5% دیده شد. هیچ موردی از پره اکلامپسی و آمبولی ریه دیده نشد.
    نتیجه گیری
    حاملگی مولار از موارد اورژانس بارداری می باشد. توجه به علایم کلینیکی و انجام سونوگرافی در اوایل دوران بارداری منجربه تشخیص زودرس آن، کاهش عوارض و کاهش احتمال بیماری تروفوبلاستیک پایدار خواهد شد.
    کلیدواژگان: مول هیداتیدیفرم، بیماری تروفوبلاستیک حاملگی، حاملگی مولار
  • مسعود بهرامی صفحه 47
    سابقه و هدف
    شکستگی اینترتروکانتریک در طول خط بین تروکانتر بزرگ و کوچک رخ داده و اکثرا در افراد مسن بدنبال ضربه های خفیف و یا شدید ایجاد می شود. شیوه های جراحی مختلفی برای درمان این نوع شکستگی ها پیشنهاد شده است. این مطالعه به منظور اثر بخشی شیوه جراحیDHS1 دردرمان این نوع شکستگی ها در بابل انجام شده است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه بر روی بیمارانی که به علت شکستگی اینترتروکانتریک طی سالهای (81-1376) به بیمارستان های شهید بهشتی و یحیی نژاد بابل مراجعه نمودند، انجام شد. در مجموع 100 بیمار وارد مطالعه شدند که 55 نفر مرد و بقیه زن بودند. سن بیماران بین 45 تا 85 سال بود. بیمارانیکه دارای شکستگی های همراه بوده اند از مطالعه حذف شدند. بیمارانیکه تحت عمل جراحی با شیوه DHS قرار گرفتند، بعد از عمل جراحی حداکثر تا 10 روز مرخص شدند. بیماران به مدت یکسال پیگیری گردیدند.
    یافته ها
    55 % بیماران دارای شکستگی Unstable و 45% بیماران دارای شکستگی Stable بوده اند. بعد از عمل جراحی 12% بیماران دچار عوارض گردیدند. 30% آنها بعد از ترخیص فوت نمودند. 88% بیماران که با DHS درمان شده اند دارای نتایج خوب بوده اند. میزان پاسخ به درمان در مردان و زنان یکسان بوده است.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان می دهد که این شیوه جراحی در مقایسه با شیوه های دیگر از موفقیت بالایی برخوردار است. پیشنهاد می شود در درمان این نوع شکستگی ها از این شیوه استفاده شود.
    کلیدواژگان: شکستگی اینترتروکانتریک، درمان، DHS، بیرون زدن nail از سر
  • محمد خاکزاد صفحه 51
    سابقه و هدف
    نقص های مادرزادی در ساختمان بینی یکی از مهمترین عوامل بدشکلی صورت و نقص زیبایی محسوب می گردد. Alar همواره یکی از مشکل ترین محل ها برای ترمیم در صورت بوده و شکست درمانی در آن زیاد است. این مطالعه به اصلاح نقص هیپوپلاستیک alar بینی که دوبار تحت عمل جراحی قرار گرفته و با شکست درمانی همراه بوده است را گزارش می کند.
    گزارش مورد: دختر 19 ساله ای که با هیپوپلازی alar چپ بینی مراجعه کرده و دوبار با استفاده ازcomposite graft تحت عمل جراحی قرار گرفته بود، به علت مناسب نبودن اندازه گرافت و اشکال در تکنیک عمل منجر به شکست درمانی شده بود. بیمار برای بارسوم با استفاده از گرافت مناسب از گوش و با تکنیک مناسب تحت عمل جراحی قرار گرفت و این نقص در حد خوب و قابل قبولی اصلاح گردید.
    نتیجه گیری
    بازسازی هیپوپلازی مادرزادی alar نیاز به برنامه ریزی و اصلاح دقیق دارد. توصیه می شود که جهت جلوگیری از شکست درمانی و برقراری آناتومی صحیح از این روش جراحی استفاده شود.
    کلیدواژگان: هیپوپلازی بینی، بازسازی، گرافت گوش، نقایص مادرزادی بینی
  • چکیده انگلیسی
    صفحه 55